قسمت نبود ما آشِنای قلب هم شیم
سنگینه از غم شونه های هر دوی ما
وقتی که آب از سر گذشت فرقی نداره
چه یک وَجَب باشه چه اندازه ء دریا
دلسنگ ولی دلتنگ گذشتیم از هم اما
رو ی دلامون سنگِ سنگینی می زاریم
دوسِت دارم های نگفته ای که هرروز
توی دلامون جون دادن رو می شماریم
ما هر چی آسونتر گرفتیم زندگی رو
پیچیده ترشد، سخت تر ،پیچیدبه پامون
هر دفعه جنگیدیم برای دلخوشی ها
خیس شده از قبل بیشتر بازم چشامون
دنیا بزن سازی که با سازِت برقصم
با قصه و افسونو آوازت برقصم
سخته میدونم باید اما پا بگیرم
تا انتقاممرو ازت یکجا بگیرم
آجر به آجر رنگِ بغضِ خونه اما
باید صمیمی تر بخندیم روز آخر
باید چشاروبست روی خیلی چیزا
وقتی دیگه خونه واسَت نمیشه سنگَر
آیینه ی دِق می شه خاطرات خوبت
وقتی که با یادش همیشه هم نشینی
دل کندن از جون کندنم سخت تره وقتی
همیشه تو رویا چشاشو خواب میبینی