از هر چه غير تو خلاصم كرد
دنياي آغوشت به آسوني
من بي تو مي ميرم ، ته قلبم
جامونده بود اين حس پنهوني
گفتم به دنياي تو برگردم
بي فكر فردا، هر چه بادا با د
آغوش تو آرامش من شد
از مرگ تدريجي نجاتم داد
با اين كه. آرومم كنار تو
با اين كه بي اندازه خونسردم
اقرار كردم تو تموم عمر
با خاطراتت زندگي كردم
اقرار كردم كه دوست دارم
حرفي كه بي رحمانه زجرم داد
از بس كه پنهون كرد اين حسُ
فكر رسيدن از سرم افتاد
تنهاييامُ پيشت آوردم
تا از غرورم دست بردارم
من تو سكوت تو كه سنگين بود
اقرار كردم، ؛كه دوست دارم